سال ۱۳۵۴ را بخاطر بسپاريد! اين سال بهترين سال براي سينماي تركمنپرداز بود. نويسنده چيرهدست و معروف معاصر نادر ابراهيمي در اين سال با ساختن سريال پرطرفدار "آتش بدون دود" (كه كتابش را هم در چندين جلد منتشر كرده) غوغايي به پا كرد.
آقاي ابراهيمي قبل از اين سريال در سال ۱۳۵۳ فيلم سينمايي صداي صحرا را ساخته بود كه منوچهر احمدي نقش اول فيلم را بر عهده داشت. اين فيلم مقدمهاي شد تا احمدي در همين نقش و در همين حيطه جغرافيايي (يعني منطقه تركمنصحرا) در سريال تلويزيوني "آتش بدون دود" ايفاي نقش كند.
او در اين سريال و فيلم نقش "گلناوجا" را داشت. شخصيت گلناوجا در اين سريال آشناترين و مشهورترين نقش احمدي بود و به جرأت ميتوان گفت كه احمدي عمده شهرت سينمايي خود را مديون همين نقش است.
همچنين گلناوجا جزو سرشناسترين شخصيت تلويزيوني دهه ۱۳۵۰ شناخته شده است. سريال آتش بدون دود در ۳۶ قسمت يك ساعته (در كل ۳۶ ساعت) ساخته شد. نويسندگي و كارگرداني اين مجموعه بر عهده نادر ابراهيمي بود. آهنگسازان سريال آقايان بهروز دولتآبادي، بهمن رياحي و نادر ابراهيمي بودند و از جمله بازيگران اصلي اين فيلم ميتوان به منوچهر احمدي، منوچهر فريد، محمدعلي كشاورز و مريم زندي اشاره كرد.
اين سريال در سه بخش ساخته شد: بخش اول "گالان و سولماز" نام دارد كه داستان اختلافها و رقابتهاي دو قبيله تركمن است. بخش دوم "درخت مقدس" ميباشد كه در آن نسل جديد دو قبيله تركمن به اختلاف و درگيريهاي گذشته ادامه ميدهند و بخش سوم با نام "اتحاد بزرگ" تصويرگر آشتي دو قبيله و ازدواج افراد دو قبيله با يكديگر است. كليه تصويربرداري اين سريال در منطقه تركمنصحرا از جمله توابع گنبدكاووس صورت گرفته و از بازيگران بومي تركمن نيز استفاده شده.
بدين ترتيب بزرگترين موفقيت تركمنپردازي به جاي سينما در تلويزيون رخ ميدهد
هر چند فيلم "صداي صحرا" به نوعي پيشمقدمه همين سريال بود اما موفقيتش كمرنگ بود.
در هر حال به جرئت می توان گفت که ابراهیمی در شناساندن فرهنگ و زندگی مردمان ترکمن نقش زیادی ایفا کرده. آن هم در شرایطی که به دلایل مختلف سينما به این قوم کشورمان قبل از انقلاب کمتر پرداخته است.
از بهترین نمونه های قبل انقلاب می توان از فیلم "اون شب که بارون اومد" ساخته کامران شیردل نام برد.در سال ۱۳۴۷ كامران شيردل فيلم،" اون شب كه بارون اومد"، را روي پردهها برد كه ابتدا حماسه روستازاده گرگاني نام داشت. بازيگران اين فيلم افراد واقعي هستند و وقايع فيلم بر اساس شجاعت اسماعيل نودهي و ماجراي او ساخته شده و قالبي نيمه مستند دارد ،اسماعيل در يك شب باراني با آتش زدن كت خود، راننده قطاري را از خرابي ريلهاي قطار آگاه ميكند و بدينوسيله جان صدها مسافر را نجات ميدهد. شبيه همان كاري كه ريزعلي خواجوي انجام داده بود. از نقاط قوت اين فيلم استفاده از موسيقي محلي تركمني به عنوان آهنگ فيلم ميباشد كه اين كار با مهارت خاصي انجام شده. اين فيلم از لحاظ هنري موفق بوده و نظر مساعد منتقدان سينمايي را جلب كرده و جزء يكي از فيلمهاي موج نوي سينماي ايران برشمرده ميشود.
از فیلمهای شاخص ترکمنی سینمای پس از انقلاب می توان به "شیلات"و "سمندر"اشاره کرد.در سال ۱۳۶۳ آخرين فيلم مرحوم "رضا ميرلوحي" با نام "شيلات" به نمايش درآمد، نام فيلم در آغاز كار "خوجه ممد" بود كه با داستان فيلم هماهنگ بود ولي با اين حال نام آن را به "شيلات" تغيير دادند. در اين فيلم داوود رشيدي به نقش يك تركمن مبارز و كارگر شيلات به نام خوجه ممد بازي ميكند. خوجهممد فرزندش را در راه مبارزه با ظلم از دست داده و پس از سالها خاموشي به تحريک نوهاش كه عليه فساد و دزدي در شيلات قيام كرده، بپا ميخيزد.
.در سال ۱۳۶۴ محمود كوشان (فيلمساز تجارتي قبل از انقلاب) فیلم"سمندر" را ساخت كه در آغاز چابكسوار نام داشت. نويسنده فيلمنامه جواد بازياران و برخي از بازيگران اين فيلم عبارتند از: فرامرز قريبيان، جمشيد آريا، ولي شيراندامي، ثريا حكمت، عطاا... زاهد و... داستان فيلم درباره مسابقات سواركاري در تركمنصحراست. هر خان براي خودش يك اسب و سواركار شاخصي دارد كه با سواركار خان ديگر در مبارزه است. يكي از سواركاران بر اثر حادثهاي فلج ميشود و فرزند كوچكش ميخواهد به جاي پدر در اين مسابقات شركت كند پسرش سختيها و دشواريهاي فراواني را متحمل ميشود تا با اول شدن در مسابقات بتواند لبخند را بر لبان پدرش كه از كار افتاده است، بنشاند و...
کسانی که این فیلمها را دیده اند،متوجه ارزش کار نادر ابراهیمی می شوند.
جمعه که گذشت فیلم تلوزیونی به اسم یارش پخش شد که داستان فیلم حول زندگی پیرمردی ترکمن است که اسبی به نام مله قوش دارد و خود مربی گری اسب را انجام میدهد تا برای مسابقه آماده شود ولی فرزند خانوادهاي ميخواهد با فروش اسب كه تنها وسيله امرار معاش خانواده است!، يك موتورسيكلت بخرد كه با موانعي از سوي خانواده مواجه ميشود و در آخر اين مشكلات برطرف ميشود
محمدهادي نامور به عنوان نویسنده و کارگردان “احمد فتحي” به عنوان تهيه كننده، “علي معصومي” مدير توليد و برنامهريز و “مسعود امامي” به عنوان مدير فيلمبرداري نام برد. از بازيگران اصلي اين تله فيلم نيز، “عنايت بخشي”، “جمال جلالي”، “مهتاج نجومي”، “عارف لرستاني”، “علي يزداني”، “يحيي ديواني”، “عليرضا پورمحمد”، “اللهقلي نظري” و “غلام رضائي
بعد از مدت ها صدا سیمای مرکز گلستان فیلمی در مورد زندگی ترکمن ها که بسیار قابل تامل است
اول چیزی که در فیلم از نگاه یک ترکمن توی ذوق می زند لهجه عجیب فیلم است ، بازیگران فیلم که همگی در فیلم درنقش ترکمن هستند با زبان شیرین فارسی و لهجه ترکمنی صحبت می کنند که کمی خنده دار به نظر میرسد آدم هایی که با لباس ها و گریم ترکمن وقتی به هم می رسند آرمادا می گوییند! و در آخر با یک خوش ! از هم سر وته قضیه را هم می آورند
نکته دیگه خط داستانی ضعیف این فیلم بود داستان حول محور علاقه وعشق یک ترکمن به اسبش است که چندین داستان فرعی نیز در فیلم وجود داشت در مورد موضوعاتی از قبیل عشق، صید غیر مجاز خاویار ، فقر است
موضوع عشق و علاقه ترکمن ها به اسب چیزی است که بارها در فیلم های مختلف دست مایه قرار گرفته اما در این فیلم این علاقه پیر مرد لوث شده و غیر قابل قبول نشان می دهد پیرمرد فیلم در حالی که به علت عارضه قلبی در بیمارستان بستری است و رو به موات است از اسبش می پرسد
هر چند در این سال های بعد انقلاب فیلم ها و سریال های کمی در مورد ترکمن ها ساخته شده اما همین فیلم و سریال ها ساخته شده هم دارای ضعف های فراوان بوده که کمتر توفیق یافتد و به چشم آمده اند
نکته ای که این چند ساله در مورد فیلم هایی که در مورد ترکمن ها و ترکمنصحرا ساخته شده و بیشترفیلم ها به اون دوچار بودند برداشت سطحی از فرهنگ غنی ترکمن است که معلول نداشتن مطالعه عمیق و مشاوران قوی است به همین خاطر اغلب محصول فیلمی دسته چندمی است که به جای معرف فرهنگ ترکمن بودند مخرب است
به طور خاص در مورد فیلم یارش وقتی قرار باشد کارگردان فیلمی سفارشی برای سازمان با موضوع اسب و ترکمن بسازد قضیه بغرنج تر می شود محصول فیلمی پر ازضعف چندین داستان فرعی که هیچ نسبتی با فیلم ندارند و در آخر هم به جایی نمی رسند
باشد که روزی کارگردانی بزرگ و نامی به دور از تعصب و وابستگی فیلمی در خور ترکمن بسازد
No comments:
Post a Comment